PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تصویر قبر معاویه و یزید ملعون



taha
سه شنبه 21 آبان 92, 03:04 بعد از ظهر
تصویر قبر منحوس معاویه و یزید(لعنه الله علیهما) و نحوه هلاکت یزید ملعون:

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/10/15/13911015000026_PhotoA.jpg

taha
سه شنبه 21 آبان 92, 03:13 بعد از ظهر
يزيد، مجرم اصلي در فاجعه خونبار كربلا بود، تنها سه سال پس از اين فاجعه در 38 سالگي با ننگ*آميزترين مرگ*ها از دنيا رفت و با مرگش، حكومت ننگين خاندان ابوسفيان نيز پايان يافت.
« مَيسون »، مادر یزید ( دختر بجدل كلبي )، زنى ناشایست بود که طبق گواهى بسیارى از منابع تاریخى از راه نامشروع یزید را (در سال 25 يا 26 هجري، متولد شد و در 14 یا 15 ربیع الاول سال 64 هجري به هلاكت رسيد) به دنیا آورد؛
گرچه معروف آن است که معاویه پدر یزید است. پس از آن‏که معاویه از میسون جدا شد و یزید را به طایفه میسون فرستاد، افزون بر اخلاق ظاهرى بادیه نشین و صحراگزینى، در یزید خصوصیاتی چون علاقه به شکار، اسب سوارى، تربیت حیوانات و بازى با سگ و میمون، شراب‏خوارى، رقص، سگ‏بازى و خوش‏گذرانى جزء طبیعت وجودى وى در آمد.

علاقه چشم‏گیر یزید به شعر و شعرسرایى و توصیف مى، مى‏گسارى و معشوقه در اشعار او بیانگر روحیه‏ اى به دور از سیاست و حکومت است. او از شجاعت، دلاورى و رزم‏هاى مشهور قبیله‏اى بهره‏ اى نداشت و از ویژگى*هاى گذشتگان خود همچون «عتبه» و «ولید» و یا عموى خود «شیبه» به کلّى دور بود؛ اما از نظر عیّاشى، خوش‏گذرانى، لهو و لعب شیفتگى خاصّى از خود نشان مى‏داد.

علامه حلی در صفحه 95 از «منهاج الکرامه» درباره یزید اینگونه می نویسد:
«مردم در دریاى خون شناور بودند به طوری که خون به قبر رسول خدا(ص) رسیده، روضه و مسجد پر از خون شده بود. بعد از آن به دستور یزید در شهر مکّه منجنیق*ها نصب کرده کعبه را آتش زده و ویران کردند.

در كتاب «الفتوح» درباره رفتار سپاه يزيد با مردم مدينه و يورششان به مكه به فرماندهي حُصين بن نُمَير و سنگباران كردن كعبه با منجنيق، آمده است.

در حالى که رسول خدا فرموده بود:

«قاتل حسین در تابوتى از آتش بوده و نصف عذاب اهل دنیا را مى*چشد، به طوری که دست و پایش را به زنجیرهاى آهنین بسته او را با سر میان آتش می افکنند».
http://www.askdin.com/attachments/8904d1293381482-18794_212.jpg

http://www.shia-news.com/files/fa/news/1388/9/28/3814_513.jpg

taha
سه شنبه 21 آبان 92, 03:41 بعد از ظهر
نحوه مرگ یزید:
در نحوه مرگ یزید چند روایت متفاوت وجود دارد:

روایت اول - سیدبن طاووس در لهوف می گوید:
یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام می*کنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر می*برد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند.یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب می*کشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.
یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر من را احترام می*کنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهماالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا.اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت كه بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت می*گرفت و یزید را بر زمین می*کشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.

روایت دوم - شيخ صدوق ميفرمايد: يزيد شب با حال مستي خوابيد و صبح مرده او را يافتند در حالي که بدن او تغيير کرده،مثل آنکه قير ماليده باشند.بدن نحسش را در باب الصغير دمشق دفن کردند.

روایت سوم - هبي از محمد بن احمد بن مسمع نقل مي‏کند که گفت: يزيد مست کرد و بلند شد که بر قصد. اما با سر بر زمين خورد که سرش شکافت و مغزش آشکار شد.

بلاذري در انساب الاشراف مي‏نويسد: پيري از شاميان به من گفت: علت مرگ يزيد اين بود که او در حالت مستي بوزينه ‏اش را بر الاغ سوار کرد. سپس به دنبال او آن گونه دويد که گردنش شکست، يا چيزي در درونش [ احتمالا زهره اش] پاره گرديد.

روایت چهارم - در "الکامل فی التاریخ" آمده است : یزید بن معاویه در پانزدهم ربیع الاول سال ۶۴ قمری در اطراف دمشق به علت برخورد پاره*سنگی که از منجنیقی پرتاب شده*بود و به یک طرف صورت وی برخورد کرده بود به بیماری*ای مبتلا شد و این بیماری مرگ وی را به همراه داشت. پس از آن، وی در قبرستان باب الصغیر که در حوالی همان شهر است دفن گردید.

همچنين گزارش شده كه صورت او پس از مرگ، همچون قير، سياه شد و با ظاهري چون باطنش به عالم آخرت منتقل شد تا به آخرین درجه جهنم(طاغوت) وارد شود.

* نبش قبر فرزند و نوه ابوسفیان:

ناگفته نماند که عباسیان، در سال*هاى نخست حکومتشان، قبرهاى یزید، معاویه و عبدالملک بن مروان را نبش کردند و استخوان*هاى باقى مانده آنان را آتش زدند. در کتاب «أنساب الأشراف» نبش قبر یزید، این گونه روایت می*شود: وقتى عبدالله بن على عباسى (1) به رود ابو فُطرُس (2) رسید، دستور داد که براى بنى امیّه اعلام امان کنند، آنان همه در اطراف او گرد آمدند و سپاه خراسانى -حامى بنى عبّاس- با گُرز به آنان یورش آورد و آن*ها را کشت. عبدالله هم جمعیتى از آنان و پیروانشان را به قتل رساند و دستور داد قبر معاویه را شکافتند و چیزى از معاویه جز استخوان باریکه*اى باقی نمانده بود، قبر یزید بن معاویه را هم شکافتند و جز استخوان*هاى بند مفاصل پاى او را پیدا نکردند، از عبدالملک بن مروان نیز قطعه*هایى از سرش پیدا شد... و هر چه از گورها گرد آورده بودند، آتش زدند.
http://media.jamnews.ir/793%283%29.jpg

http://media.jamnews.ir/794%283%29.jpg

گفته میشود از آنجا همیشه بوی تعفن بیرون میآید...
خدا لعنتشان کند و بر این خفت و خواری آنها زیاد کند.

درباره مرگ معاویه روایتی پیدا نکردم.کسی میداند علت مرگ آن حروم زاده چی بوده؟
منابع:
لهوف، سید بن طاووس
كتاب «الفتوح»
. «منهاج الکرامه» ،علامه حلی صفحه 95

J.MOGHADAM
دوشنبه 02 دی 92, 12:29 قبل از ظهر
خدا لعنتشون کنه ملعون هارو :-x
شما الان 4تا روایت متفاوت گفتین!!خو الان کودومشون درسته؟؟!!

taha
چهارشنبه 04 دی 92, 09:33 بعد از ظهر
من چون بقه رو به جز شیخ صدوق رو نمیشناسم،قول شیخ صدوق را بیشتر قبول دارم.اما خب بقیه هم مورخن.