PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معاویه کیست ؟؟؟؟



حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:35 قبل از ظهر
زهری از بزرگان علمای اهل عامه است

از زهرى سوال شد: آیا جایز است امام جماعت حرام‏زاده باشد؟ او پاسخ داد: آرى، اشکالی ندارد؛ چون ائمه بزرگ ما حرام‏زاده بودند.

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:38 قبل از ظهر
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو» - حامد صارم؛* دین اسلام بر اساس تفکر و تعقل می باشد و تنها دین و آینی است که انسان را به تعقل و پیروی از عقل سلیم دعوت می*کند؛ قرآن مجید بارها عدم تعقل انسان*ها را مورد مذمت و نکوهش قرار داده و از قول اصحاب آتش علت ورود در جهنم را عدم تعقل بیان می*دارد. (1)

اما باید به این نکته توجه داشت که هر گاه تعقل از میان فرهنگ و منش مسلمانان خارج شود دین اسلام نه تنها باعث هدایت و ترقی و سعادت نمی*شود، بلکه در این حالت، اسلامی که در آن تفکر به زیر پا گذاشته شود، خطری بزرگ است و باعث فلاکت در دنیا و شقاوت در آخرت خواهد شد.

چه هنگام چیزی از اسلام باقی نمی*ماند؟

در حقیقت، هر گاه تعقل تعطیل شود و عقل سلیم زیر آوار*های تعصب و حب و بغض*های ناروا و کژاندیشی متروک گردد، چیزی از اسلام باقی نمی*ماند. اسلام دین انسان*های عاقل است و بی*خردان هیچ گاه نمی*توانند به شرف اسلام مشرف شوند. امام صادق (ع) فرمودند: «هر کسی که برای او عقل باشد دین دارد و هر کس که دین دارد وارد بهشت می*شود.» (2)

تفاوت اسلام حقیقی و اسلام اموی

وظیفه اسلام بدون تعقل، خدمت به طاغوت است. اسلام بدون تفکر است که خلفایش را از بنی*امیه انتخاب می*کند و بدون شک اسلام بدون تعقل همان اسلام اموی است. اسلام خردستیز اسلامی است که مقوِّم آن توجیه اعمال شنیع معاویه بن ابو سفیان است و در این آیین خردستیز و عقل*گریز است که فقط و فقط به علت اینکه معاویه عنوان صحابی پیامبر را با خود به یدک می*کشد باید بر جرم*های سنگین او سرپوش گذاشت.

تعقل و تفکر، تفاوت و ممیز انسان و حیوان است، لذا نمی*توان نام مکتبی که در آن عقل به محاق رفته است و هر گونه سوالی در آن ممنوع است را اسلام گذاشت، جز این*که گفته شود این اسلام اموی است که فاقد هر گونه تعقل می*باشد. اسلام اموی همواره در تاریخ در خدمت طاغوت بوده و هست و متاسفانه حتی امروز هم می*توان کسانی را یافت که مدافع معاویه هستند.

اگر امروز معاویه را با افکارش و جنایاتی که مرتکب شده و بدعت*ها و تحریف*هایی که در دین پایه*ریزی کرده به متفکران غیر مسلمان معرفی کنیم و اعمال مجرمانه وی را که تا آخر عمر بر انجام آنها مصر بوده یکی پس از دیگری بر آنان عرضه نماییم، این متفکرین چاره*ای جز اعتراف به اینکه معاویه از بزرگترین جنایتکاران تاریخ بشریت است، نخواهند داشت. لذا بسیار قبیح است که در میان مسلمانان هنوز هم یافت می*شوند کسانی که به خودشان اجازه می*دهند از معاویه و افراد مشابه معاویه دفاع کنند و برای توجیه اعمال او یا کتمان جرم*های او دست به تالیف کتاب بزنند.

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:38 قبل از ظهر
معاویه، فرزند چهار پدر

معاویه پسر هند است، اما در مورد پدرش مشهور این است که پدر او ابوسفیان بوده، اما محققان از شیعه و عامه نظری مخالف با این شهرت دارند و معاویه را منسوب به مسافر ابن ابی عمر، عماره بن ولید، ابوسفیان و شخص دیگری می*دانند.

هند، مادر معاویه از صاحبان علامت بوده است. (3) او برای زنا دادن به مردان سیاه علاقه زیادی داشت و هنگامی که از راه زنا فرزندی سیه چرده برای او متولد می*شد، فرزندش را می*کشت. از علمای عامه نقل کرده*اند که مسافر بن عمر دارای جمال و زیبایی بود؛ هند عاشق او شد و با او درآمیخت و این کار زشت این دو نفر در قریش مشهور شد.

هنگام وضع حمل هند، مسافر از ترس پدر هند از مکه به سمت حیره گریخت و پدر هند به وسیله وعده مال زیاد او را به تزویج ابوسفیان درآورد و سه ماه بعد از ازدواج ابوسفیان با هند، معاویه متولد شد. البته مادربزرگ معاویه یعنی مادر ابوسفیان نیز صاحب پرچم بود و این اخلاق و رفتار در طائفه بنى‏امیه رواج داشت. (4)

حرام زادگی افتخار پیروان بنی*امیه است

شاید خوانندگان، این را امری بزرگ بدانند که چگونه می*شود شخصی با این نسب و شرافت! خانوادگی را خلیفه بخوانند و عده*ای که خود را مسلمان می*دانند از او حمایت کنند و ادعای محبت او را داشته باشند؟ باید در جواب گفت این سوال و این اشکال بجاست و جوابی نمی*توان برای آن یافت، جز اینکه گفته شود در نظر ایشان حرام*زادگی از اعمال شنیع نیست و ضد ارزش نمی*باشد، بلکه افتخاری بزرگ است. از زهرى سوال شد: آیا جایز است امام جماعت حرام‏زاده باشد؟ او پاسخ داد: آرى، اشکالی ندارد؛ چون ائمه بزرگ ما حرام‏زاده بودند. (5)

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:38 قبل از ظهر
دلیل مورخان برای دفاع از معاویه
معاویه بعد از شهادت امیرالمومنین علی (ع) توانست بر مسند حکومت تکیه زند و حکومت بنی*امیه را آغاز کند. مورخان به دفاع از هر کسی که حاکم می*شود، تعمد دارند، لذا فقط به این دلیل که معاویه توانست حکومت را در دست بگیرد برای او شخصیتی بالا درست کردند.

آنها تلاش کردند اسلام معاویه را قبل از سال فتح مکه اثبات، و از این جهت او را کاتب وحی معرفی کنند، اما این تلاش ایشان بی فایده است؛ چرا که احوال معاویه قبل و بعد از فتح مکه روشن است. از دلایلی که بطلان این ادعا را ثابت می*کند اعتراف مورخین است که رسول خدا معاویه را در جنگ حنین از مولفه القلوب قرار داد و از غنایم جنگی به او اعطا کرد، لذا اگر اسلام او قبل از سال فتح مکه باشد نباید پیامبر او را از مولفه القلوب قرار می*دادند. (6)

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:39 قبل از ظهر
افشاگری هم حزبی معاویه در مورد او
ابن قیم جوزیه، شاگرد مبرز ابن تیمیه می*نویسد: معاویه در سال فتح بعد از خیبر اسلام آورد. (7) گذشته از این مطلب افشاگری مغیره، از هم حزبی*ها و سیاستمداران در خدمت بنی*امیه آبرو و اسلامی برای معاویه به جا نگذاشته است و گزارش تاریخی او ما را از هر گونه بحث و جدل در مورد اسلام آوردن معاویه بی نیاز می*کند.

مغیره نقل می*کند که در یک جلسه خصوصى، معاویه به او گفت: به خدا سوگند، تا هستم سعى و تلاش مى‏کنم نام «محمد» را دفن و به خاک بسپارم. (8) بعد از این نقل، دیگر چه فرقی می*کند که معاویه در سال اول هجرت اسلام آورده باشد یا بعد از فتح مکه؟ او در هر زمانی که اسلام آورده باشد منافق بوده و قصد او ضربه زدن بر پیکر اسلام از درون بوده است.

هنگامى که بیهقى شنید بعضى مى‏گویند معاویه در اثر جنگ با على (ع) از ایمان خارج شد، گفت: خیر، مطلب چنین نیست؛ چون معاویه مؤمن نبود و داخل در ایمان نشده بود تا از آن خارج شود، بلکه در زمان پیامبر (ص) از کفر به نفاق آمد - یعنى جزو منافقین شد - و پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) به کفر اصلى برگشت. (9)

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:39 قبل از ظهر
معاویه و تجارت بت
ابو وائل مى‏گوید: همراه با مسروق در منطقه سلسله بودم که ناگهان مرکب‏هایى که برآن بت‏ها و مجسمه‏هایى از مس ساخته شده بود از کنارمان گذشت. راجع به این محموله سوال شد، گفتند: درخواست و سفارش معاویه از سرزمین سند و هند است.

مسروق گفت: اگر مى‏دانستم مرا به قتل مى‏رسانند همه این مرکب‏ها را غرق مى‏کردم، ولى من از شکنجه مى‏ترسم. به خدا سوگند، نمى‏دانم معاویه چه انسانى است و جزو کدامین انسان‏هاست، آیا او از آخرت مأیوس شده، پس تلاش مى‏کند دنیا را از دست ندهد یا این که اعمال زشت او براى او خوب و نیکو جلوه داده شده است. (10)

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:40 قبل از ظهر
چیزی که معاویه در هنگام مرگ در دست داشت
از همه زیباتر این که معاویه در هنگام مرگ صلیب در دست داشت. اگر کمی از عقل را با مقدار کمی از انصاف مخلوط کرده و خود را از این دو موهبت الهی محروم نکنیم، هیچ*گاه معاویه را مسلمان نخواهیم دانست. بنابر آنچه که گذشت باید گفت یا معاویه اسلام نیاورد یا اگر اسلام آورد قطعاً و بدون شک اسلام او منافقانه بوده که در هر دو صورت نتیجه یکی و آن هم کفر معاویه است.

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:40 قبل از ظهر
شجاعت مثال زدنی معاویه در جنگ*ها!
معاویه در جنگ‏هایى که پدرش ابوسفیان طراح و تأمین کننده هزینه آنها بود، شرکت داشت و از خود شجاعت‏ها نشان داد. در جنگ بدر، سه فرزند ابوسفیان (حنظله، عمرو و معاویه) شرکت داشتند که یکى به قتل رسید، دیگرى اسیر شد و معاویه پا به فرار گذاشت و با پاى پیاده خود را به مکه رسانید؛ به گونه‏اى که پاهاى او متورم و آماس کرده و دو ماه تحت معالجه قرار گرفت. (11)

بر ما لازم است که برای تنویر افکار، این صحنه را با این گزارش تاریخی قیاس کنیم. هر چند از مظلومیت امیرالمومنین، قیاس کردن ایشان با افرادی بی اصل و نسب است و حقیقتاً مقایسه کردن خداوندگار شجاعت و شرف نور و هدایت با جرثومه فساد و خباثت، کاری زشت است، اما چه باید کرد در زمانی که جرثومه خباثت را حق معرفی می*کنند و برای اثبات حقانیت او کتاب*ها تالیف می*شود؟ این قیاس برای این است که نور از ظلمت بازشناخته شود تا اگر تعقل کنند*ه*ای هست عقل خویش را به کار بیندازد.

زمانى که حضرت على (ع) از مأموریت محوله در شب هجرت، از جانب پیامبر اکرم (ص) فارغ شد، به سوى مدینه هجرت کرد، پس شب‏ها را حرکت و روزها را پنهان مى‏شد تا اینکه به مدینه رسید، در حالى که از پاهاى حضرت خون مى‏ریخت و متورم شده بود.

پیامبر (ص) فرمود: على را فراخوانید. عرض شد: توان راه رفتن ندارد. پیامبر اکرم (ص) شخصاً به عیادت حضرت آمده و ایشان را به آغوش گرفته و بر جراحات و وضعیت ایشان گریست، سپس کمى از آب مبارک دهان خود را بر روى پاى حضرت گذاشتند و از آن پس هرگز احساس درد پا نکرد تا زمانى که به شهادت رسید. (12)

البته نباید شجاعت! معاویه در جنگ را صفین فراموش کرد؛ زیرا معاویه نظیر این شجاعت‏ها را در صفین نیز داشته است؛ چنان‏چه خودش مى‏گوید: «لقد وضعت رجلى فى الرکاب و هَمَمْتُ یوم صفین بالهزیمة؛ در صفین پایم را در رکاب گذاشتم و تصمیم به فرار داشتم.» (13)

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:41 قبل از ظهر
دلیل مدافعان معاویه برای تقدیس او
جالب این جاست که برخی از مدافعان معاویه برای تنزیه و تقدیس او این گونه نوشتند: «معاویه در غزوات بدر، احد، خندق و حدیبیه که از مهم‏ترین غزوات مسلمانان با کفار بود، در صف کفار شرکت نجست.» اما این مدافعان نابخرد فراموش کرده*اند که اگر کسى در جنگ، به ویژه در جنگ احد شرکت نمى‏کرد، سرمه براى او مى‏فرستادند که کنایه از این است که او زن است و ترسو یا خانه‏اش را ویران مى‏کردند. (14)

در حقیقت، معاویه از سرسخت*ترین دشمنان اسلام بود و تا آنجا که توانست با اسلام و پیامبر عظیم*الشان جنگید و برای نابودی اسلام تلاش کرد. او بعد از فتح مکه که قدرت سیاسی و نظامی اسلام به اوج رسیده بود، به ناچار اسلام آورد و نباید از نظر دور داشت که اسلام آوردن او تغییر تاکتیک برای مبارزه بود نه تسلیم در مقابل خدا و رسولش؛ و چه بسیار تلاش می*کنند دشمنی*های معاویه علیه اسلام را محو کنند.

گویی فراموش کردند نفوذ حذیفة بن الیمان (به امر پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس م در یکى از شب‏هاى جنگ خندق و محاصره مدینه توسط احزاب به فرماندهى ابوسفیان) به قلب دشمن براى کسب اطلاع از اوضاع آنان؛ آن جا که دشمن از ترس نفوذ نیروهاى اسلام به اردوگاه مشرکان، حلقه و دایره وار نشستند و دست در دست هم دادند و نام همدیگر را ـ در تاریکى شب ـ پرسیدند.

حذیفه که در حلقه آنان محاصره شده بود، مى‏گوید: با زیرکى و مهارت تمام از سمت چپ خود پرسیدم: تو کیستى؟ گفت: عمرو بن عاص. آن گاه از طرف راست خود پرسیدم: تو کیستى؟ گفت: معاویه بن ابى سفیان و بدین ترتیب کسى از من سوالى نکرد و خودم راخلاص کردم. (15)

گزارش حذیفه حاکی از آن است که معاویه تا پشت خندق همراه با احزاب و قبیله*های مختلف برای نابودی کیان اسلام آمده است، اما هیچ گزارشی از معاویه نداریم که او شمشیر و شجاعتش را در جنگی به نفع اسلام و پیامبر خرج کرده باشد. معاویه یا در جنگی شرکت نکرده یا اگر هم شرکت کرده، علیه اسلام تلاش نموده است.

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:42 قبل از ظهر
اوج شجاعت معاویه در جنگ صفین
علی (ع) در جنگ صفین هر صبح به میدان می*آمد و معاویه را به میدان می*طلبید و می*فرمود: چرا مردم را به کشتن می*دهی بیا در میدان تا هر کس که غالب شد امر برای او باشد. عمروعاص به معاویه گفت: «این مرد با انصاف با تو سخن می*گوید.»

معاویه عمرو را مجبور کرد به میدان علی (ع) برود؛ وقتی در میدان جنگ عمروعاص یقین کرد که به شمشیر علی (ع) به جهنم فرستاده خواهد شد، خود را از اسب به زمین انداخت و عورت خویش را آشکار کرد و حضرت حیدر کرار اسب خود را از او برگرداند و عمروعاص جان سالم بدر برد.

روزی معاویه و عمروعاص بر سر سفره شام نشسته بودند که معاویه به عمرو نگاه کرد و خندید. عمرو پرسید: چرا می*خندی؟ گفت: از زیرکی و حضور ذهن تو در صفین که جان خود را از دست علی (ع) به وسیله عورتت نجات دادی. عمرو در پاسخ گفت: «به خدا سوگند من در سمت راست تو بودم هنگامی که علی تو را به میدان خواند، چشمانت از شدت ترس احول گشت و از تو آشکار شد چیزی را که الان برای تو ذکرش را اکراه دارم.» (16) از شدت شجاعت معاویه بود که لباس*های خود را «کثیف» کرد هر چند که عمروعاص از گفتن این نکته اکراه داشت.

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:42 قبل از ظهر
تاثیرگذارترین افراد در ترویج احادیث دروغ
سنت اسلام اموی فضیلت تراشی برای انسان*های خبیث است. امویان از بزرگترین عوامل انحراف تاریخ از مسیر خویش می*باشند و بی شک تاثیرگذارترین افراد در تاریخ حدیث و شیوع احادیث مجعوله و دروغ، امویان هستند. بی تردید، این خیانت مسلمانان اموی از بزرگترین خیانت*ها به پیامبر مکرم اسلام است و البته جای بسی افتخار است که به یمن ائمه معصومین (ع) هیچ یک از احادیث ساختگی امویان وارد مجامع روایی شیعه نشد و به جزم و قطع باید معتقد بود که کتب روایی شیعه، مطهر و پاک از جعلیات امویان است به خلاف کتب عامه که صحیح*ترین کتبی که ادعای صحتش را دارند ،مشحون به جعلیات اموی می*باشد.

معاویه که راس جریان نشر اکاذیب بود و برای جعل حدیث در راستای اسلام اموی هزینه*های گزافی خرج می*کرد، خود از قاعده فضیلت*سازی مستثنی نشد و بسیاری از فضایل را برای او ساختند و در میان مردم شایع کردند و امروز بعضی از کسانی که بتی به نام «عدالت صحابی» را می*پرستند به این جعلیات متمسک هستند، اما بیداران از عالمان اهل عامه نسبت به جعلی بودن این فضایل هشدار دادند. برای رعایت اختصار از ذکر روایات جعلی صرف نظر می*شود و فقط به اعترافات علمای اهل عامه مبنی بر دروغ بودن فضایل معاویه بسنده می*گردد.

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:43 قبل از ظهر
یک حدیث صحیح در فضیلت معاویه موجود نیست
نظرات علمای عامه درباره روایات فضایل معاویه نباید فراموش شود؛ آن‏جا که با صراحت تمام وجود حتى یک حدیث صحیح را در فضیلت معاویه انکار مى‏کنند و مى‏گویند در این ‏باره حتى یک روایت صحیح به ما نرسیده است.

اسحاق بن ابراهیم حنظلى مى‏گوید: در فضل معاویه حتى یک حدیث صحیح نداریم. (17) ابن تیمیه که از هواداران سرسخت بنى‏امیه و معاویه است، مى‏گوید: «طائفة وضعوا لمعاویة فضائل و رَوَوْا احادیث عن النبى (ص) فى ذلک کلها کذب؛ گروهى در فضیلت معاویه روایاتى را وضع و جعل کرده‏ و روایاتى را به پیامبر اکرم نسبت داده‏اند که تمامى آنها دروغ است. (18)

عینى، شارح صحیح بخارى مى‏گوید: یک حدیث صحیح ـ و مسند ـ در فضیلت معاویه نداریم؛ بر این معنا اسحاق بن راهویه و نسائى و غیر این دو نیز تصریح و اعتراف دارند. به این جهت است که امام بخارى در کتاب خود نوشته: «بابِ ذکر معاویه» و ننوشته: «فضیلت معاویه و مناقب او.» (19)

شوکانى مى‏گوید: حفاظ حدیث بر این معنا اتفاق نظر دارند که حتى یک حدیث صحیح در فضیلت معاویه وارد نشده است. (20) ابن حجر نیز مى‏گوید: این جاهل و نادان ـ یعنى اسحاق بن محمد سوسى ـ همان کسى است که احادیث موضوع و دروغ، احادیثى که طبع از آن نفرت و گوش از شنیدن آن ابا دارد را در فضیلت معاویه آورده است. (21)

این اشخاص از بزرگان علمای اهل عامه هستند و اگر نتوان به گفتار این علما در حدیث اعتماد کرد، اهل عامه به هیچ شخص دیگری نمی*توانند اعتماد کنند، اما یک سوال باقی است و آن اینکه به راستی وزّاعین از جعل حدیث در مناقب معاویه چه انگیزه*ای داشتند؟

آیا می*توان گفت که تنها انگیزه ایشان از نشر این اکاذیب سکه*های طلایی بوده که معاویه بذل و بخشش می*کرده یا باید دنبال انگیزه*ای بالاتر و مهم*تر باشیم؟ واقعیت این است که پول و درهم و دینار معاویه تنها باعث و عامل این اتفاق نبود و علت مهم*تری در کار است که باید در نوشتاری مفصل مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد، اما در پاسخ این سوال به یک نقل از اهل عامه اکتفا می*کنیم.

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:43 قبل از ظهر
علت فضیلت*تراشی برای معاویه
عبدالله‏، فرزند امام احمد بن حنبل مى‏گوید: به پدرم گفتم راجع به على (ع) و معاویه چه نظرى دارید؟ احمد بن حنبل کمى تأمل کرده و سپس گفت: درباره این دو چه بگویم؟ بدان که على دشمنان زیادى داشت، آنان تلاش فراوانى کردند تا عیب و نقصى در او بجویند، ولى چون نیافتند به کسى که با او جنگیده و دشمنى کرده روى آورده و براى او فضایل و مناقب جعل کردند تا بدین وسیله کید و دشمنى خود را نسبت به على ابراز کرده باشند. (22)

احمد بن حنبل که از متعصبان اهل عامه می*باشد کثرت فضایل دروغین معاویه را کثرت دشمنی با علی (ع) می*داند؛ البته در اینجا باید از احمد بن حنبل پرسید که آیا دشمنان علی (ع) برای دشمنی با ایشان فقط به فضیلت*تراشی برای معاویه اقدام کردند یا هر کسی که در مقابل علی (ع) قرار داشت باید برای او فضیلت درست کرد؟

اگر سخن احمد بن حنبل را در این خصوص بپذیریم – که با قرائن قطعی تاریخی چاره*ای جز پذیرفتن نداریم – آیا نباید در همه فضیلت*هایی که برای مخالفان علی (ع) نقل کرده*اند مانند فضیلتی که برای ابوبکر ذکر کرده*اند که او یار غار پیامبر بوده یا فضایل زمامدار دوم و خلیفه سوم و همه کسانی که در داستان سقیفه و صحیفه ملعونه در حزب مخالف علی (ع) بوده*اند، شک کرد؟

احمد بن حنبل یا نخواسته یا فراموش کرده به فرزندش بگوید که تنها معاویه نبود که با علی جنگید، عایشه، طلحه، زبیر و افراد بسیاری با علی (ع) جنگیدند. شاید تعصب او مانع شده است که بگوید اولین جنگ با علی (ع) در مدینه و در خانه*اش بود و اولین کسانی که از خاندان مطهر علی (ع) به شهادت رسیدند همسر و فرزند شش ماهه او بودند که فرزند ایشان بر اثر یورش غاصب اول و دوم پشت در سقط شد.

حال با توجه به این نکات، بار دیگر کلام احمد بن حنبل را مرور می*کنیم. «عبدالله‏ فرزند احمد بن حنبل مى‏گوید از پدرم راجع به علی و معاویه پرسیدم؟ پدرم کمى سکوت کرده سپس گفت: فرزندم، درباره این دو نفر چه بگویم بدان که على دشمنان زیادى دارد، آنان تلاش کردند براى او عیب بیابند، ولى نیافتند، پس کسى را که با او جنگیده را بزرگ کرده و براى او فضایل تراشیدند و این کار براى دشمنى با حضرت على بود.»

باید سخن او را این گونه اصلاح کرد: «یکی از خیانت*هایی که دشمنان علی (ع) کردند، این بود که برای همه کسانی که با علی (ع) جنگیده بودند از ابوبکر و عمر تا عایشه و معاویه فضایل تراشیدند.» هر چند این کلام فرزند حنبل نتایج دیگری را به دنبال دارد، اما به همین یک سوال از او اکتفا می*شود.

اما نباید از انصاف دور داشت که در تمام روایاتی که در فضایل معاویه ساخته* و ذکر کرده*اند تنها یک روایت صحیح و قابل قبول است و دور از انصاف است که این فضیلت! را که به صورت سند صحیح برای ما نقل شده، ذکر نکنیم.

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:44 قبل از ظهر
تنها روایت صحیحی که در مورد معاویه وجود دارد
حقیقتاً این یک روایت صحیح درباره معاویه در مجامع روایی حدیث شده است که طرفداران معاویه آن قدر از شنیدن این فضیلت به وجد آمدند که راوی این حدیث را به قتل رساندند. تنها روایت صحیح در فضیلت معاویه این است که پیامبر اسلام (ص) فرمودند: خدا شکم معاویه را سیر نکند.

امام نسائى در مسجد دمشق، هنگامى که هواداران معاویه از او حدیثى درباره فضیلت معاویه خواستند، فرمود: «ما اعرف له فضیلة الاّ «لا أشبع اللّه‏ بطنک»؛ فضیلتى براى او سراغ ندارم مگر این حدیث که پیامبر فرمود: خدا شکم تو را سیر نکند.» هواداران معاویه پس از شنیدن این حدیث، امام نسائى را شکنجه کردند و کتک زدند و از مسجد بیرون انداختند که بر اثر این شکنجه امام نسائى درگذشت. (23)

به گفته ذهبى، معاویه هرگز سیر نمى‏شد و جزو پرخوران دنیا به شمار مى‏رفت. (24) به گفته ابن کثیر، او روزى هفت وعده غذا می خورد، ظرف‏هاى بزرگ و پر از غذا و گوشت را در هر وعده مى‏آوردند و او آنها را میل مى‏کرد و مى‏گفت: خسته شدم، ولى سیر نشدم. (25)

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:44 قبل از ظهر
وقتی معاویه تبدیل به ضرب*المثل می*شود
از این جهت این فضیلت بالای معاویه که بشر عادی از رسیدن به آن ناتوان است! به صورت ضرب*المثل برای کسی درآمده که پرخوری می*کند و سیر نمی*شود. بعضی گفته*اند:
و صاحب لی بطنه کالهاویه کان فی امعائه معاویه؛ مثل اینکه در شکم همراه من هاویه است (هر چه می*خورد سیر نمی*شود) حتماً در معده او معاویه قرار دارد که سیر نمی*شود.

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:45 قبل از ظهر
صحابی پیامبر که قاتل جوانان اهل بهشت است!
آنچه گذشت دورنمایی از شخصیت معاویه را نشان می*دهد و روشن می*کند که دوستان او کیستند و هواخواهان او تا چه حدی از بی فکری قرار دارند. در این مختصر واضح گشت که حمایت و طرفداری از معاویه امکان ندارد، الا اینکه عقل را تعطیل کرده و به جای عقل، تعصب را جایگزین کنیم.

در ادامه به خیانت*های او در اسلام در زمانی که وی ظاهراً اسلام را قبول کرد و زمانی که عامل عمر و عثمان در شام بود و هنگامی که عثمان به قتل رسید و فتنه جمل و صفین را به راه انداخت و بعدها به قدرت رسید و توانست مخالفان خویش را با مکر و فریب و حیله به کناری بگذارد، می*پردازیم.

بدعت*ها و فتنه*گری*های معاویه از بزرگ*ترین مصائب عالم اسلام است. بسیاری از بزرگان اسلام و بزرگان عالم هستی و برگزیدگان خداوند به دست او به شهادت رسیدند. همو بود که طرح ترور امام حسن مجتبی (ع) را ریخت و توسط عواملش در مدینه این طرح را اجرا کرد.

شاید این حقیقت تلخ دور از انتظار باشد که معاویه حادثه غم*بار عاشورا را در عراق طرح*ریزی کرد و در هنگام حیات خویش مقدمات آن را مهیا ساخت و قتل امام حسین (ع) توسط خبیث*تر از او یعنی فرزندش یزید به وقوع پیوست؛ در حقیقت، یزید ملعون، مجری توطئه*ای کثیف بود که معاویه آن را طراحی کرده بود، لذا باید به این نکته به صورت دقیق رسیدگی شود.

در یک کلام معاویه قاتل دو سبط پیامبر است، دو نوه*ای که پیامبر در موردشان فرمود: «ان الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه». کدام عقل سلیمی می*پذیرد که قاتل سروران اهل بهشت چون که از صحابی پیامبر است، وارد بهشت می*شود، جز عقلی که تحت تبلیغات امویان مسخ شده است.

حامد
پنجشنبه 25 آبان 91, 10:46 قبل از ظهر
پی*نوشت*ها:
1. سوره مبارکه ملک، آیه 10.
2. اصول کافی، ج 1، ص 11.
3. بر در خانه خویش پرچمی برای دعوت به زنا نسب می*کرد.
4. شرح نهج*البلاغه خویی، ج 3، ص 350؛ شرح نهج*البلاغه ابن ابى الحدید ج 2، ص 102؛ مثالب العرب، ص 72؛ ربیع الابرار، ج 3، ص 549 ـ 551؛ الاغانى، ج 9، ص 49؛ العقد الفرید، ج 6، ص86.
5. المحلى، ج 4، ص 213، دارالافاق الجدیده، بیروت.
6. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 490.
7. احکام اهل الذمه، ابن قیم الجوزیه، ج 1، ص 91.
8. شرح ابن ابى الحدید، ج 5، ص 129، به نقل از الموفقیات زبیر بن بکار.
9. الکامل للطبرى، ج 2، ص 204، باب 27، فصل 2؛ الکنى و الالقاب، ج 2، ص 114. «ان معاویه خرج من الایمان بمحاربة على علیه‏السلام... قال: إن معاویه لم یدخل فى الایمان حتى یخرج منه، بل خرج من الکفر الى النفاق فى زمن الرسول (ص) ثم رجع الى کفره الأصلى بعده».
10. انساب الاشراف، ج 5، ص 137.
11. شرح نهج‏البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 15، ص 85.
12. الکامل، ابن الاثیر، ج1، ص519؛ احیاءالتراث العربى.
13. تاریخ دمشق، ج 59، ص 138؛ سیراعلام النبلاء، ج3، ص 156؛ العقد الفرید، ج4، ص340؛ شرح نهج‏البلاغه، ابن ابى الحدید، ج8، ص 59؛ وفیات الاعیان، ج5، ص 241.
14. الامتاع، ص 66؛ البحار، ج 19، ص 2.
15. المغازی، ج 2، ص 488؛ سیرة ابن هشام، ج 3، ص 242.
16. العقد الفرید، ابن عبد ربه، ج 3، ص 110.
17. اللئالى المصنوعة، ج 1، ص 388؛ الموضوعات، ج 2، ص 24؛ الفوائد المجموعة، ص 407؛ البدایة و النهایة، ج 8، ص 123.
18. منهاج السنة، ج 2، ص 207.
19. عمدة القارى، ج 16، ص 249؛ فتح البارى، ج 7، ص 83؛ ارشاد السارى، ج 6، ص 141؛ وفیات الاعیان، ج 1، ص 77.
20. الفوائد المجموعة، ص 407.
21. لسان المیزان، ج 1، ص 374.
22. المنتظم، ج 3، ص 372.
23. سیراعلام النبلاء، ج 14، ص 132 ـ 129؛ وفیات الاعیان، ج 1، ص 77.
24. سیراعلام النبلاء، ج 3، ص 123.
25. البدایة و النهایة، ج 8، ص 123.
به نقل از :

http://www.snn.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=6&Id=215554&Sgr=1005

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 12:56 بعد از ظهر
اقا حامد یه سوال
ایا کسی هست این ملعون رو قبول داشته باشه؟

mostafahem
یکشنبه 27 اسفند 91, 05:53 بعد از ظهر
بله هم اکنون عثمانی مذهب ها (خدا لعنتشان کند)همه این شخص را قبول دارن

ثانیا آقا حامد در یکی در مطالشان ظاهرا گفتن برخی از اهل تصوف در مثبت جلوه دادن این ملعون و

تبرئه کردنش مطالبی گفتن

حامد
دوشنبه 28 اسفند 91, 09:10 قبل از ظهر
شبکه های وهابیت سخت از این ملعون دفاع می کنند و ضمنا لعن یزید جایز نمی دونند چون منجر به لعن این یارو می شه این یارو هم ازش شدیدا دفاع می کنند چون منجر به لعن سه تای قبلی می شه بر همشون لعنت به قول یه بابایی از اگر از یک جا پاره شه تا آخرش جر می خوره می ره یعنی تا اولی جر می خوره لذا محکم گرفتن معاویه که جر نخورند!!!

Yaser.76
سه شنبه 11 تیر 92, 10:22 قبل از ظهر
حدیثی درباره پدر معاویه لعنت الله علیه:
در حدیث ابو مریم سلولی شراب فروش طائف آمده است:ابوسفیان نزد او آمد و شراب نوشید و مست شد و با سمیه مادر زیاد ابن ابیه زنا کرد.
منبع:الکامل فی التاریخ ابن اثیر،ج3،ص443.و النصائح الکافیه ابن عقیل،ص81.و تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر،ج19،ص173

Yaser.76
سه شنبه 11 تیر 92, 10:34 قبل از ظهر
سخنی درباره هند لعنت الله علیهما مادر معاویه لعنت الله علیه:
نقل می کنند:هند لعنت الله علیهما بسیار شهوانی بود و به مردان سودانی{مردان سیاه} خیلی مایل بود و زمانی که بچه سیاهی را به دنیا می آورد،او را می کشت.
منبع:الطرائف سیّد بن طاووس،ص501 به نقل از:تذکره الخواص ابن جوزی،ص203.و نهج الحق و کشف الصدق علامه حلی،ص307 به نقل از ربیع الابرار زمخشری.

Yaser.76
سه شنبه 11 تیر 92, 11:11 قبل از ظهر
هشام بن محمد کلبی،نسب شناس معروف عامّی مذهب،در کتاب مثالب می نویسد:معاویه در دوران جاهلیّت به چهار نفر منسوب می شد که عبارت بودند از:
1)عمّاره بن الولید از قبیله بنی مخزوم.2)مسافر بن عمرو از قبیله بنی امیه.3)ابوسفیان از قبیله بنی امیه.4)عباس بن عبد المطلب از قبیله بنی هاشم.
اینان همگی با همدیگر دوست بوده اند و نیز به ارتباط نامشروع با هند شهرت داشتند.:o:o:o:o
منبع:نظره عابره الی الصحاح السته عبدالصمد شاکر،ص507.و شرح القصیده الرائیه دکتر خلیلی،ص400

Yaser.76
سه شنبه 11 تیر 92, 02:30 بعد از ظهر
زیاد بن ابیه در پاسخ معاویه که او را به خاطر مادرش سمیّه{از زنان مشهور به زنا}سرزنش کرده بود،می گوید:
...اینکه مرا به خاطر مادرم سمیّه سرزنش می کنی،اگر من فرزند سمیّه ام تو فرزند یک گروه از مردم هستی....!:lol::lol::lol:

Yaser.76
سه شنبه 11 تیر 92, 03:02 بعد از ظهر
معاویه لعنت الله علیه،لعن و سبّ و ناسزا گویی به مولا امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه را سنّتی لازم الاجرا می دانست و در قنوت نماز هایش حضرت را لعن می کرد
و این کار را سنّتی جاری در خطبه های جمعه و اعیاد قرار داد.(منابع:تاریخ طبری،ج4،ص52.و بحار الانوار،ج33،ص168.و المصنف عبدالرزاق صنعانی)
خداوند این حرام زاده کافر را هزاران هزار بار لعنت کند.

Yaser.76
سه شنبه 11 تیر 92, 03:29 بعد از ظهر
از ابوذر غفاری نقل شده است که به معاویه گفت:از رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلِّم شنیدم در باره تو که فرمودند:خدایا! او را لعنت کن و شکم او را جز با خاک سیر مکن!
منبع:شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج8،ص256.و بحار الانوار،ج22،ص416

Yaser.76
سه شنبه 11 تیر 92, 10:26 بعد از ظهر
روزی رسول خدا صلی الله وعلیه و آله و سلم خطاب به اصحاب فرمودند:از این درّه مردی از امّتم بالا می آید که در قیامت بر غیر دین من محشور خواهد شد.و ناگهان معاویه
ظاهر شد.(منابع:تاریخ طبری،ج8،ص186.و بحار الانوار،ج33،ص209.و الغدیر،ج10،ص141.و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج15،ص176.

Yaser.76
سه شنبه 11 تیر 92, 10:39 بعد از ظهر
همچنین از پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم روایت شده است که فرمودند:هرگاه معاویه و عمرو عاص را با هم دیدید،میان آن ها جدایی اندازید که آنها هرگز بر
کار خیر جمع نخواهند شد.(منابع:وقعه صفّین،ص218.و بحار الانوار،ج33،ص188.و الغدیر،ج2،ص127.)

Yaser.76
چهارشنبه 12 تیر 92, 10:36 بعد از ظهر
امیر المومنین صلوات الله و سلامه علیه می فرمایند:به خدا سوگند!معاویه خواهان آن است که حتی یک فرد هم از بنی هاشم زنده باز نماند.او بدین وسیله می خواهد نور خدا را خاموش سازد،امّا خداوند جز به اتمام
نور خویش راضی نمی شود،اگر چه کافران از خواست او خشنود نباشند.
منابع:شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج5،ص221.و لسان العرب ابن منظور،ج12،ص355.و بحار الانوار،ج32،ص594.
هزاران هزار بار لعنت بر این معاویه حروم زاده کافر