PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : افسانه یار غار: ابن بكر یا ابوبکر؟



حامد
یکشنبه 20 فروردین 91, 09:32 قبل از ظهر
گاهی وقت ها lمخالفین فضایلی را برای برخی اصحاب می شمارند که معلوم نیست توسط چه کسانی جعل و پرداخته شده اند. یکی از این داستان های ساختگی قضیه غار است که می گویند ابوبکر در شبی که پیامبر از مکه به مدینه هجرت کرده اند با پیامبر درون غار رفته است. و آیه 40 سوره توبه را به ابی بکر نسبت می دهند. و می گویند یکی از آن دو نفری که درون غار بوده ابی بکر است. شدت تبلیغات و تعصب روی این قضیه چنان تاثیری بر برخی از آن ها گذاشته که این را دلیلی بر افضلیت ابی بکر بر دیگر اصحاب و حتی جانشینی پیامبر می دانند.

اما با تحقیقی که استاد محترم جناب نجاح عطا الطایی در کتاب (( صاحب الغار ابی بکر ام رجل آخر؟ )) انجام داده است ثابت کرده که این هم یکی دیگر از افسانه هایی است که در فضیلت ابی بکر ساخته شده است. که در این مقاله به برخی از این دلایل اشاره شده است.

آيا صحيح است كه مى گويند يار غار حضرت پيامبرـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ ابن بكر ـ عبداللّه بن بكر بن اريقط ـ همان راهنما و دليل پيامبر ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ بوده و نه ابوبكر. البداية و النهاية 3: 176.و اين تشابه و تقارب إسمى سبب شده كه آنرا ابوبكر بخوانيم.شاید برخی بگویند که نفر سوم ابوبکر بوده است. اما باید بدانند که قرآن همان دو نفر را اعلام نموده است. در آیه 40 سوره توبه اشاره شده است که دو تن در غار حاضر بوده اند و پیامبر به همراه خود گفته که نترس که خداوند با ماست. بنابراین نمی توانسته ابوبکر هم به همراه پیامبر باشد.تعدادي از دلايل بعدي بشرح ذير است:

1-پیامبر(ص) در طول حیاتشان نفرمودند که ابوبکر با من درون غار بوده است:بالاخره پیامبر به عنوان یکی از آن دو نفر که در غار بودند باید جایی به این مطلب اذعان می فرمود که من و ابوبکر با هم وارد غار شدیم اما هرگز چنین چیزی وجود ندارد. چرا؟؟؟

2-ابوبكر در هيچ كجا به اين فضيلت اعتراف نكرده است، در حاليكه در روز سقيفه به كمتر از آن اشاره كرد. «نحن عشيرة رسول اللّه و اوسط العرب أنسابا و ليست قبيلة من قبائل العرب الا و لقريش فيها ولادة».البداية و النهاية 6/205 ضمنا چرا ابوبکر از خاطرات آن سفر بعدا حرفي و نقلي نداشته است؟

3-فرزندان ابی بکر هم نگفته اند که پدر ما با پیامبر درون غار رفته است:و جالب تر این که فرزندان ابی بکر هم چنین قضیه ای را بیان نکرده اند و معلوم نیست که این قضیه را چه کسانی درست کرده و در امت اسلام پخش کرده اند. اما آن چه مسلم است این است که بعد از شهادت پیامبر باید چنین وقایعی ساخته شده با شد چرا که اسباب جعل فضیلت برای صحابه فراهم بوده است.

4-به گفته عسقلانى، از تابعين كسانى بودند كه منكر ارتباط داشتن آية غار با ابوبكر بودند; همانند ابوجعفر مؤمن طاق. لسان الميزان 5: 115

5-عائشه تصريح دارد كه هرگز آيه اى در حق ما نازل نشده است. صحيح بخارى 6: 42 ـ تاريخ ابن الاثير 3: 199 ـ البداية و النهاية 8: 96 ـ الاغاني 16: 9

«لم ينزل اللّه فينا شيئاً من القرآن».که واضح است دارد این مطلب را تایید می کند که در شان و منزلت خانواده اش ( ابوبکر و . . . ) آیه قرآنی نازل نشده است. چرا که اگر منظور از (( ما )) در این گفته، او و پیامبر و . . . باشد که حرفش غلط است. زیرا خدا در قرآن پیامبرش را ستوده است. و آیه هایی نازل کرده است. اگر منظور به عنوان یکی از همسران پیامبر گفته باشد که باز غلط است چرا که خدا در قرآن گروه همسران را مورد خطاب قرار داده است. و آیه هایی برای آن ها نازل کرده است. چه به صورت دستوری و یا هر نوع دیگر. پس معلوم می شود که منظور او از (( ما )) خانواده اش است و آن هم از حالت گفتار پیداست که منظورش این است که در شان و منزلت آن ها آیه ای نازل نشده نه در مورد مطاعنشان. چرا که این عبارت را در مسجد و جلوی همه اصحاب بیان کرده و هیچ کس هم انکار نکرده است.

6- در صحیح بخاری جلد 1 صفحه 128 و کتاب الاذان جلد 4 صفحه 240 و کتاب الاحکام باب إستقضاء الموالی و استعمالهم، سنن البیهق جلد 3 صفحه 89 و فتح الباری جلد 13 صفحه 179 و جلد 7 صفحات 261 و 307 اشاره می کند که ابوبکر در هنگام رسیدن پیامبر از سفر مکه به مدینه ـ زمان هجرت ـ در مدینه از وی استقبال کرده و در نماز جماعت گروه اول مهاجرین هم شرکت کرده است. این یعنی اینکه وی نمی توانسته همزمان در دو جا، یعنی هم در سفر همراه پیامبر باشد و هم اینکه در مدینه در نماز جماعت شرکت کرده باشد.

7-وجود حديث صحيح دال بر اينكه به هنگام هجرت به غار، حضرت تنها بود. البداية و النهاية 6/205

8-آن قيافه شناس فقط آثار و جاى پاى پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ را ديد و هرگز سخن از ابوبكر به ميان نياورد فتوح البلدان بلاذري 1: 64 و از يحيى بن معين تشكيك در آن فهميده مى شود. تهذيب الكمال 29: 26 .برادران اهل سنت باید روشن کنند چه کسی گفته ابی بکر با پیامبر صلی الله علیه و آله درون غار رفته است که عالم اسلام را پر از سر و صدای آن کرده اند؟؟؟

9-ابوبکر با عمر هجرت کرده بود نه با پیامبر(ص):درکتاب بخاری آمده است که:(( ابوبکر و عمر و سالم غلام ابی حذیفه وابوسلمه و زید وعامربن ربیعه ازمکه به مدینه مهاجرت کردند و در راه نماز جماعت را به امامت سالم خواندند.))

متن حدیث اول:(( حدثنا عثمان بن صالح: حدثنا عبدالله بن وهب: اخبرنی ابن جریج: ان نافعآ اخبره: ان ابن عمر رضی الله عنهما اخبره قال:کان سالم مولی ابی حذیفه یوم المهاجرین الاولین و اصحاب النبی(ص) فی مسجد قبا، فیهم ابوبکروعمر و ابو سلمه و زید و عامر بن ربیعه. ))ترجمه: (( سالم غلام ابی حذیفه – روزی که مهاجرین هجرت کردند – و اصحاب پیامبر در مسجد قبا بودند که در میان آن ها ابی بکر و عمر و ابوسلمه و زید و عامر بن ربیعه بود. ))کتاب بخاری رقم 7175 باب (( استقضائ الموالی و استعمالهم )).

متن حدیث دوم:

(( حدثنا: ابراهیم بن المنذر قال: حدثنا انس بن عیاض، عن عبید الله، عن نافع، عن ابن عمر قال: لما قدم المهاجرین الاولون العصبه- موضع بقبا- قبل مقدم رسول الله (ص) کان یومهم سالم مولی ابی حذیفه، وکان اکثرهم قرآنآ ))ترجمه: (( هنگامی که اولین مهاجرین رسیدند به عصبه – موضعی در مسجد قبا – قبل از آن که رسول خدا بیایند سالم غلام ابی حذیفه ( بر اصحاب ) امام شد چرا که او از همه بیشتر قرآن را بلد بود. ))کتاب بخاری رقم 692.

توضیح دو حدیث بالا:

اگر با دید منصفانه ای نگاه کنیم می بینیم که حدیث 692 و حدیث 7175:

1-هر دو از نافع از ابن عمر هستند.

2-هر دو اشاره به امامت سالم غلام ابی حذیفه دارند.

3-هر دو در یک مسجد و آن هم مسجد قبا هستند.

4-مامومین هم در هر دو حدیث که به سالم اقتدا کرده اند مهاجرین اولین را دارند که ابوبکر هم

( طبق حدیث 7175 ) در میان آن هاست.

نتیجه:

(( حدیث 7175 مکمل حدیث 692 است. که نام تعداد بیشتری از افراد را ذکرکرده است و هرگز به بعد از هجرت ارتباط ندارد. و به راستی چگونه بعد از هجرت سالم امام مهاجرین و اصحاب در مسجد قبا باشد در حالی که پیامبر آنجاست. از این دو حدیث فهمیده می شود که ابن عمر اولی را زمانی بیان کرده که هنوز مسجد قبا ساخته نشده و در آن لفظ موضع بقبا را بیان کرده است. و حدیث دوم را زمانی بیان کرده که مسجد را ساخته بودند و او هم گفته

در همین جا یعنی (( فی مسجد قبا )) آن نماز جماعت اتفاق افتاده است. ))

10-پسر ابی بکر جزئ تعقیب کنندگان پیامبر بود و در خانه ابی بکر همراه ابی بکر بود:

عبد الرحمان پسر ابوبکر که عبد العزی هم نامیده می شد یک فرد کافر معاند و محارب اسلام بود.(تاریخ ابن عساکر ج 13 ص 280.) و در آن روزها که مرد بالغی بود یکی از مشرکین بود که پیامبر خدا را تعقیب می کرد. حتی در جنگ بدر هم در صفوف کافران بود. او هم جزئ تعقیب کنندگان پیامبر بود و در خانه ابوبکر هم زندگی می کرد.مختصرتاریخ دمشق ابن منظور ترجمه عبدالرحمان ابن ابی بکر و نیز اسد الغابه شرح حال همین عبدالرحمان.

سوال: طبق داستان غار که اهل سنت می گویند پیامبر آن روز به خانه ابوبکر رفته و با او وعده گذاشته است. چگونه با وجود عبدالرحمان (عبد العزی ) چنین قضیه ای امکان دارد؟؟؟

سياستمداران نقش عبدالله بن أريقط بن بكر را در خدمت به رسول خدا صلّى الله عليه و آله در هجرت ، و اخلاص وى را در اين زمينه بسيار محدود نمودند ، تا از اين صحابى جليل القدر ، عزيزين منقبتى را كه يك انسان مى تواند مالكش گردد ، و عالى ترين فضيلتى را كه مى تواند نگه دارى كند ، سلب نمايند .و از روى دروغ و تزوير و تجاوز به ساحت شريف نبوى ، روايات دروغين و تغيير يافته ، اين فضيلت بزرگ را به أبوبكر چسباند ، و به همان نحوى كه أبوطالب عليه السّلام را ظالمانه به كفر متّهم نمودند ، عبدالله بن بكر را به كفر متّهم كردند .و حزب قريش اضطراراً به نفع ماجراى ساختگى حضور أبوبكر در غار و هجرت ، عبدالله بن بكر را متّهم به كفر كردند .و مهم تر آنكه مردان سياست و حزب گرائى به عنكبوتى ناشناخته نقشى بسيار حسّاس و مهم در غار دادند ، تا نقش شگفت انگيز و مشهود ابن أريقط بن بكر را مخفى نگهدارند .در حالى كه اگر عبدالله بن أريقط ابن بكر كافر بود ، أبوبكر هرگز از او در خواست نمى كرد تا عايشه و امّ رومان را به مدينه بياورد .بنابراين چه بسيار فضيلت درخشانى كه رجال سياست بخاطر روايات دروغين از كتابها حذف نمودند .و در همين راستا دستهاى سياست به نفع أبوبكر كلمه ابن بكر را به أبوبكر تغيير دادند ، و همين گروه از قضيّه آوردن ابن بكر رسول خدا صلّى الله عليه و آله را به مدينه و آوردن خانواده أبوبكر را به مدينه ، براى أغراض دنيوى خود نهايت استفاده را بدست آوردند ، و چنين گفتند كه ابن بكر رسول خدا صلّى الله عليه و آله و أبوبكر را به مدينه آورد ، و در پى اين گفتار دروغين جمعيّتهاى دنباله رو بحركت در آمدند .

مسلماً عبدالله بن أريقط ابن بكر بود كه صاحب غار بوده نه كسي كه قبل از هجرت با جناب عمر بمدينه هجرت كرده بودند.

چرا علمای شیعه در کتاب های خود چنین قضیه ای را در ظاهر پذیرفته اند و نوشته اند؟؟

در جواب باید گفت: شیعه از حق پیروی می کند و جز فقه و احکام در هیچ مقوله دیگری از کسی تقلید نمی کند مباحث اعتقادی و تاریخی در این مکتب باید تحقیقی پذیرفته شوند. و به صرف تقلید از علما و . . . هیچ مبحث تاریخی امکان وجود پیدا نمی کند. و مباحث فقهی و احکام فروع دین در تشیع تقلیدی هستند. این داستان که یک قضیه تاریخی است اصلا ارتباطی به دین و مذهب ندارد و باید با تحقیق صحت آن بررسی شود.

اما اگر علمای شیعه این حرف را زده اند بدلیل شدت تبلیغات اهل سنت بوده و (( الا آنان چنین قضیه ای را ثابت نکرده اند و موضوع اعتقادی قرار نداده اند. یا بر روی آن فتوی صادر نکرده اند و سندی برای آن ذکر نکرده اند. و مطالب بدون دلیل و سند که با قرآن هم مغایر باشد در مکتب شیعه جایگاهش معلوم است. ولی برای رد حرفهای اهل سنت و بدلیل کثرت گفته های آن ها نقل کرده اند در عین اینکه فضیلت بودن آن را انکار کرده اند و بر اساس اصول دینی آن را هرگز فضیلتی برای ابوبکر نمی دانستند. و واضح است مطلبی که این گونه بدون سند و درستی در کتاب ها نقل شود از اعتبار خارج است. و ممکن است هم خلاف آن بعدها ثابت شود. اما همان گونه که گفتیم بدلیل غیر مذهبی بودن قضیه و تاریخی بودن آن نقل آن در کتاب های شیعه ضرری به مکتب شیعه نمی زند و در عین حال برتری برای عقیده اهل سنت بوجود نمی آورد. چرا که بدون سند و صرف بیان گفتاری بدون تحقیق است.

اما اگر نگاهی به فضایل امیرالمومنین(علیه السلام) بکنیم - که شیعه اینقدر به آن ها اهمیت می دهد - همه به این خاطر است که از زبان مبارک پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل شده و با اسناد محکم و دلایل قطعی بدست ما رسیده است. نه بدلیل تبلیغات و یا ساخته های ذهنی موهوم. و از این رو مهم هستند چون ساخته دست برخی افراد عمری نیستند.