PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عید الزهرا؟!



hamed
دوشنبه 22 فروردین 90, 07:57 بعد از ظهر
به نام خدا

شیعیان عیدی دارند به نام عید الزهرا که ایام به درک واصل شدن عمر لعنت الله علیه است. یک روایت داریم (فکر کنم در اصول کافی) که به حدیث رفع القلم مشهور است، شبه ای که مطرح میشه اینه که اصلا با عقل جور در نمیاد که 3 روز هر کاری که می خواهیم کنیم بکنیم! چون نوشته نمیشود کار های بد! این رو برخی از شیعیان می گویند برای اینکه بگویند تمام اصول کافی درست نیست! و اینکه ما دچار افراط شدیم در مسائل ضد عمریسم! و همین عوامل باعث تشدید اختلاف شیعه و سنی است.

لطفا شبه را یکی پاسخ دهد. با تشکر.

یا علی(ع)

mohhammad$adeq
دوشنبه 22 فروردین 90, 09:24 بعد از ظهر
سلام
برادر عزیزم تا اون جایی که من تحقیق کردم اون روایت رفع القلم تفسیر خاصی داره مبنی بر جواز سب (قال رسوا الله اکثروا لهم(المبتدعین) السب و الوقیعه)سب را بر بدعت گزاران زیاد کنید
اما اینکه بزنن 2 رگ لاابالی گری از شیعه مرتضی علی عجیبه
مگه نشنیدن قال امیر المومنین که علیه الصلاه و السلام
]لا تنال ولایتنا الا بالورع[/b]
ولایت ما جز با ورع(که عبارت از دوری شیهات است)بدست نمیاد
چه برسه باینکه حرام الله رو حلال کنن .
نظر شخصیه من اینه که معصوم ممکن باین دلیل ایجوری عام و مطلق گفته باشن که آزمایش و اختبار کنن کسی که دنبال بهونس بزنه خاکی
والله العالم

hamed
دوشنبه 22 فروردین 90, 09:33 بعد از ظهر
اگر می شه راجع به این عبارت بیشتر توضیح بدید ممنون میشم.

(قال رسوا الله اکثروا لهم(المبتدعین) السب و الوقیعه)سب را بر بدعت گزاران زیاد کنید

دوستان دیگر هم اگر در بحث شرکت کنن خوشحالتر میشیم! :D :D

حامد
دوشنبه 22 فروردین 90, 10:18 بعد از ظهر
سلام

اولا وقتی می گوییم کافی صحیح است منظور سندا است بر فرض که این مطلبی که شما فرمودید قبول کنیم خدشه در دلالت است

ثانیا این روایت به صورنهای مختلف است ممکن است یک ظهور ان قابل قبول نباشد ولی ظهورات دیگه ان مقبول مثلا در قران است یدالله فوق ایدیهم ایا این ایه را به مجرد اینکه که ظهور در تجسم خداوند دارد را از قران حذف می کنیید یا دنبال معنایی درست برای ان می گردید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ثالثا با عقل جور در نمی اید کدام عقل ؟ عقل چه کسی ؟

رابعا افراط در جایی است که خلاف معیار رفتار کنیم مادامی که موافق معیار است افراط نیست ولو برای بعضی ها سنگین باشد
خامسا و سادسا و.....
موفق و موید

hamed
دوشنبه 22 فروردین 90, 11:12 بعد از ظهر
1)اگر مطلب بنده را قبول کنید یعنی حدیث مشکل دارد و مشکل از معصوم به دور است پس حدیث از معصوم نیست. (حالا که قبول نکردید!) جطور میشه قبول کرد که یک کتاب سندش مشکل دار نیست در صورتی که توش روایتی داره که با کلام های دیگر معصوم که دال بر گناه نکردن است و همچنین با اساسا بندگی که ترک معصیت است، تناقض داره. بر فرض این که اثبات شود روایت مشکل دارد ها! همه ی این بحث بر سر اینه! این حرفم در جواب حرف زیر بود فقط :

ولا وقتی می گوییم کافی صحیح است منظور سندا است بر فرض که این مطلبی که شما فرمودید قبول کنیم خدشه در دلالت است
و من فقط فرض کردم که روایت مشکل دار باشه! ادعا نمی کنم!

2)ما آیه ی " یدالله فوق ایدیهم " را می دانیم منظور چه بوده. درست است که چون ایمان به صحت آیه داشتیم رفتیم دنبال تفسیر آن ولی بالاخره یه استدلالی پیدا شد که منظور آیه رو بفهمیم ولی در این روایت شما با پاسختون تفسیری ارائه نکردید فقط فرمودید که همانطور که راحت به قرآن شک نمی کنیم نباید به روایت هم به این راحتی شک کرد که کاملا درست است. ولی شما منظور معصوم رو نفرمودید.

3)اگر قبول کنیم که این روایت مشکل دار است(نعوذ بالله) عمل به آن خلاف عقل است. حالا اسمشو هر چی می خوایم بزاریم! افراط، تفریط ...

مورد 2 رو اگر میشه حتما جواب بدید.

با تشکر
یا علی(علیه السلام)

حامد
سه شنبه 23 فروردین 90, 12:07 قبل از ظهر
1)اگر مطلب بنده را قبول کنید یعنی حدیث مشکل دارد و مشکل از معصوم به دور است پس حدیث از معصوم نیست. (حالا که قبول نکردید!) جطور میشه قبول کرد که یک کتاب سندش مشکل دار نیست در صورتی که توش روایتی داره که با کلام های دیگر معصوم که دال بر گناه نکردن است و همچنین با اساسا بندگی که ترک معصیت است، تناقض داره.
جواب این قسمت در ثانیا داده شده است



مورد 2 رو اگر میشه حتما جواب بدید.
اگر بر فرض نتوانستیم برای ان تفسیری بیابیم روایت متشابه می شود به ان عمل نمی کنم فقط به ان ایمان داریم
لذا باز هم حق رد روایت را نداریم
با توجه به روایات فراوانی که ما را از رد کردن روایت نهی کرده است


)ما آیه ی " یدالله فوق ایدیهم " را می دانیم منظور چه بوده. درست است که چون ایمان به صحت آیه داشتیم رفتیم دنبال تفسیر آن ولی بالاخره یه استدلالی پیدا شد که منظور آیه رو بفهمیم

اینکه می دانید چه بوده منظور از این ایه از خود ایه به دست نمی اید ظهور ایه در تجسم است و شنا از خارج ایه معنای ایه را متوجه می شویید
ما هم به صحت کافی ایمان دارییم
مضافا اینکه ذوایاتی موچود است که ما حق رد و انکار روایات را نداریم
اگر برای ایه تفسیری نمی یافتید ایه را منکر می شدید یا مسکوت می گذاشتید --متشابه---

hamed
سه شنبه 23 فروردین 90, 09:09 بعد از ظهر
میشه چند تا از روایاتی که در زیر فرمودید رو با سند بفرمایید؟

مضافا اینکه روایاتی موجود است که ما حق رد و انکار روایات را نداریم

حامد
سه شنبه 23 فروردین 90, 10:54 بعد از ظهر
بحارالأنوار 2 186 باب 26- أن حديثهم ع صعب مستصعب و أن‏
10- ير، [بصائر الدرجات‏] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ ابْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ أَوْ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا تُكَذِّبُوا بِحَدِيثٍ آتَاكُمْ أَحَدٌ فَإِنَّكُمْ لَا تَدْرُونَ لَعَلَّهُ مِنَ الْحَقِّ فَتُكَذِّبُوا اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ
بحارالأنوار 2 187 باب 26- أن حديثهم ع صعب مستصعب و أن‏
16- ع، [علل الشرائع‏] أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنِ ابْنِ بَزِيعٍ عَنِ ابْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبِي حُصَيْنٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ لَا تُكَذِّبُوا بِحَدِيثٍ آتَاكُمْ مُرْجِئِيٌّ وَ لَا قَدَرِيٌّ وَ لَا خَارِجِيٌّ نَسَبَهُ إِلَيْنَا فَإِنَّكُمْ لَا تَدْرُونَ لَعَلَّهُ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْحَقِّ فَتُكَذِّبُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوْقَ عَرْشِهِ
بصائرالدرجات 538 22- باب فيمن لا يعرف الحديث فرده ..
5- حدثنا أحمد بن محمد عن محمد بن إسماعيل عن جعفر بن بشير عن أبي بصير عن أبي جعفر ع أو عن أبي عبد الله ع قال لا تكذبوا بحديث أتاكم أحد فإنكم لا تدرون لعله من الحق فتكذبوا الله فوق عرشه
علل‏الشرائع 2 395 131- باب العلة التي من أجلها حرم ال
13- أبي رحمه الله قال حدثنا سعد بن عبد الله عن أحمد بن أبي عبد الله عن محمد بن إسماعيل بن بزيع عن جعفر بن بشير عن أبي حصين عن أبي بصير عن أحدهما ع قالوا لا تكذبوا بحديث أتاكم به مرجئي و لا قدري و لا خارجي نسبه إلينا فإنكم لا تدرون لعله شي‏ء من الحق فتكذبوا الله عز و جل فوق عرشه

hamed
سه شنبه 23 فروردین 90, 10:58 بعد از ظهر
خیلی ممنون میشه حالا ترجمشونم بفرمایید که یه وقت اشتباه متوجه نشیم؟ خیلی لطف می کنید. :D :D :D :D

حامد
شنبه 27 فروردین 90, 06:43 بعد از ظهر
بحارالأنوار 2 186 باب 26- أن حديثهم ع صعب مستصعب و أن‏
10- ير، [بصائر الدرجات‏] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ ابْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ أَوْ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا تُكَذِّبُوا بِحَدِيثٍ آتَاكُمْ أَحَدٌ فَإِنَّكُمْ لَا تَدْرُونَ لَعَلَّهُ مِنَ الْحَقِّ فَتُكَذِّبُوا اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ
امام صادق علیه السلام :
حدیثی که به یکی از شما می رسد را تکذیب نکنیید پس شما نمی دانیید شاید از طرف حق باشد و شما خدا را در بالای عرشش منکر شویید

توجه کنیید که این روایت چقدر شدید الحن است که تکذیب حدیث = تکذیب خداوند

و چقدر حساس که با لفظ لعل امده است شاید حق باشد یعنی با این شاید هم نباید حدیث را تکذیب کرد

حارالأنوار 2 187 باب 26- أن حديثهم ع صعب مستصعب و أن‏
16- ع، [علل الشرائع‏] أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنِ ابْنِ بَزِيعٍ عَنِ ابْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبِي حُصَيْنٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ لَا تُكَذِّبُوا بِحَدِيثٍ آتَاكُمْ مُرْجِئِيٌّ وَ لَا قَدَرِيٌّ وَ لَا خَارِجِيٌّ نَسَبَهُ إِلَيْنَا فَإِنَّكُمْ لَا تَدْرُونَ لَعَلَّهُ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْحَقِّ فَتُكَذِّبُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوْقَ عَرْشِهِ


از امام باقر یا صادق علیهما السلام :
تکذیب نکنید حدیثی را که مرجئی و یا قدری یا خارجی به ما نسبت می دهند پس شما نمی دانیید شاید شی ای از حق باشد و شما حق را تکذیب کنیید و در نتیجه خدا را در مافوق عرشش منکر شویید
اقایhamed فقط با این دو تا روایت شما می توانیید بگویید دروغ و جعلی ؟؟؟
و لو اینکه اشکالاتی که می گویید وارد باشد
دقت کنیید :
می فرماید افراد کافر روایت را نقل می کنند (مرجئی قدری خارجی)
و بعد می فرماید به ما نسبت می دهند نه اینکه صریحا از ما نقل شود با احتمالی ضعیف به ما می رسد
باز هم حق انکار ندارییم

یا علی مدد

YE ASHENA
شنبه 03 اردیبهشت 90, 01:32 قبل از ظهر
aslan bahich meyari jur dar nemiyad ke 3roz mishe har gonahi kard o hich bazkhasti ham nemishi...

hamed
یکشنبه 04 اردیبهشت 90, 10:25 بعد از ظهر
با سلام
اولا خدمت دوستمون جناب "YE ASHENA" عرض کنم که خواهشا فینگیلش ننویسید. خیلی ممنون میشم. به چشمان ما هم رحم کنید خوب!! :D :D :D

ثانیا:

در مناظرات با کسانی که شیعه نیستند به هیچ عنوان نمی شه ادعا کرد که روایات شیعه درست هستند و اگر نمی فهمی مشکل خودته! ما با اشکال وارد کردن به همین روایات اونهاست که کتب اونها رو بی ارزش می دونیم! مثلا اشکالاتی رو که در شب های پیشاور سلطان الواعظین به اونها وارد می کنه اینطوریه که میگه اگر این روایت شما درست باشه توحید خدا میره زیر سوال یا فلان اصل نقض میشه! به همین ترتیب هم اونها با تکیه به این جور روایات ما می تونن به یه کسی که کلا بی طرفه ثابت کنن که روایات شیعه هم حاوی نعوذ بالله روایات جعلی است. حرف من اینه که این روش استدلال شما برای کسی است که کاملا معیار های شیعه رو پذیرفته.

ثانیا : شما برای اثبات حرفتون روایت می آورید حال آنکه بحث بر سر خود روایت است به سادگی یکی می تونه ادعا کنه که همین افرادی که روایات جعلی رو داخل شیعه کردن این روایاتی که شما فرمودید رو هم وارد کردن که کسی نتونه اشکالی به روایات بگیره، صحبت شما من رو یاد یکی از اشکالات عرفا کرد که برای اینکه کسی نتونه بهشون اشکال بگیره میگن کسی که از پیر خودش تبعیت نکنه و به او و راه عرفان اشکال بگیره عارف نمی شه!

اگر یک روزی ما نتونیم آیه ی "ید الله فوق ایدیهم" رو تفسیر کنیم هیچ جا نمی تونیم صحت قرآن را در مجامع ادیان مختلف ادعا کنیم.
فقط می تونیم در داخل خودمون بگیم ما که نمی فهمیم واگذار می کنیم به خدا ولی به قرآن ایمان داریم. اگرچه احتمال بسیار زیاد این ایمان هم به خاطر این خواهد بود که سالهاست چنین اعتقادی داریم!

YE ASHENA
دوشنبه 05 اردیبهشت 90, 08:45 بعد از ظهر
اولا خیلی ممنون از توهینتون،اما کاشکی یکی هم پیدا می شد به شما اخطار بده که تو بحث کردن،باید به طرف مقابل احترام گذاشت.البته کار سختی نیست یه کم درک میخواد... :lol:
ثانیا شما که روایت قبول داری چرا انقدر راحت تهمت میزنید،بنده جد در جد شیعه 12 امامی ام...
ثالثا منم موافقم،با این استدلال شما هیچ روایت و حدیثی قابل استناد نیست،چه شیعه چه عامه...
رابعا اگه میخوایم همه چیزو داخل شیعه بحث کنید که دیگه بحثی نمی مونه،پس کلا بحثمون الکیه... :?:

hamed
دوشنبه 05 اردیبهشت 90, 11:19 بعد از ظهر
با سلام خدمت همگی مخصوصا جناب YE ASHENA

اگر بی احترامی کردم واقعا معذرت می خوام.ولی یه سوال،می تونم بپرسم بنده چه بی احترامی کردم؟ خواهشا دقیق بگید تا بدونم که کجا بی احترامی کردم که دیگه تکرار نشه. چون من فقط در یک خط شما رو خطاب قرار دادم و روی حرفم در همه جای دیگه با "حامد" بود.تو اون یه خط هم فقط گفتم لطفا فینگلیش ننویسید این توهین بود؟ فینگلیش یعنی تایپ مطلب فارسی با حروف انگلیسی که خوندنش خیلی چشمو اذیت می کنه. منظورتون همین بود؟ اگر چیز دیگری بود حتما بگید. مخصوصا این تیکه از حرفتونو از کجای حرف من نتیجه گرفتید؟

ثانیا شما که روایت قبول داری چرا انقدر راحت تهمت میزنید،بنده جد در جد شیعه 12 امامی ام...

YE ASHENA
سه شنبه 06 اردیبهشت 90, 09:13 بعد از ظهر
حالا چرا شاکی میشی؟اصلا من عذر میخوام،جواب سوالم رو بده :
پس تو هم موافقی که به هیچ حدیثی نمیشه کاملا اطمینان کرد،چون معلوم نیست راوی راست میگفته یا نه؟...

حامد
چهارشنبه 07 اردیبهشت 90, 04:47 بعد از ظهر
در مناظرات با کسانی که شیعه نیستند به هیچ عنوان نمی شه ادعا کرد که روایات شیعه درست هستند و اگر نمی فهمی مشکل خودته! ما با اشکال وارد کردن به همین روایات اونهاست که کتب اونها رو بی ارزش می دونیم! مثلا اشکالاتی رو که در شب های پیشاور سلطان الواعظین به اونها وارد می کنه اینطوریه که میگه اگر این روایت شما درست باشه توحید خدا میره زیر سوال یا فلان اصل نقض میشه! به همین ترتیب هم اونها با تکیه به این جور روایات ما می تونن به یه کسی که کلا بی طرفه ثابت کنن که روایات شیعه هم حاوی نعوذ بالله روایات جعلی است. حرف من اینه که این روش استدلال شما برای کسی است که کاملا معیار های شیعه رو پذیرفته.


اولا : بحث ما با مخالفین نیست درون مذهبی است در ابتدا هم ذکری از مخالفین نبود
ثانیا : ما نگفتیم اگه نفهمی مشکل خودته و باید قبول کنی عرض ما این بود که اگر هم نفهمیدیم معنای صحیح را این ملازمه با عدم قبول روایت ندارد
ثالثا : روایاتی که ما به انها اشکال می کنیم موضوع ان در اصول عقاید است و در تکوینیات که با عقل بدیهی مخالف است در حالی که در این جا موضوع بحث در تشریعیات و جعلیات است و با عقل بدیهی در تناقض نیست
رابعا : بر فرض که معنی این روایت صحیح نباشد ما ملتزم به مفاد ان نمی شویم فقط در اینجا سکوت می کنیم بخلاف عامه که به مفاد ان روایات مخالف عقل ملتزم می شود
خامسا این روایت مثل روایات مزوره اهل عامه نیست زیرا ان روایات با اصل توحید مخالف است اما این روایات با اصل توحید مخالف نیست
لذا قیاس شما مع الفارق است
سادسا نمی توان به راحتی گفت که جعلی است برای جعلی بودن احتیاج به دلیل داریم صرف ادعا جعل را اثبات نمی کند نفهمیدن روایت یا اینکه ما نتوانیم روایت را هضم کنیم دلیل بر جعل نیست حد اکثر روایت متشابه است و این تا جعل خیلی فاصله دارد
سابعا: متاسفم که ما را به صوفیه ضال و مضل تشبیه کردید اینجا هم قیاس مع الفارق است ما نگفتیم که حق سئوال ندارید و باید چشم بسته قبول کنید و تابع باشیید فقط گفتیم اگر معنای روایت را نفهمیدیم دلیل بر جعل و کذب بودن روایات نیست

hamed
چهارشنبه 07 اردیبهشت 90, 09:26 بعد از ظهر
به "YE AHSENA"

ما مخلصیم! این حرفا چیه! من فعلا درسام زیاده یکمی سبک شد حتما بحث رو ادامه میدم! اگر این بحث پا بگیره یه منبع خیلی خوبی رو در اختیار خواهیم داشت که بعدا هر کسی می تونه ازش استفاده کنه
بقیه هم اگر شرکت کنن خیلی خوب میشه!

یا علی

حامد
چهارشنبه 07 اردیبهشت 90, 09:59 بعد از ظهر
ان شا ء الله در امتحانات موفق باشید
این بحث ربطی به عید الزهرا که عنوان مطلبه ندارد
یا جهت بحث را عوض کنیید یا این بحث را در تاپیک دیگری پی گیری کنیید

YE ASHENA
شنبه 10 اردیبهشت 90, 01:28 قبل از ظهر
پس اگر جایی در مورد این حدیث بجث شد ما سکوت کنیم؟بعد میگن جواب ندادید پس...

حامد
یکشنبه 11 اردیبهشت 90, 08:04 بعد از ظهر
سلام عرض بنده فقط این بود که اگر نفهمیدیم معنای یک حدیث را این دلیل بر کذب و جعلی بودن یک روایت نیست
در مورد این رواینت نیز باید تمام روایاتی که در مورد رفع قلم است با هم دیده شود
یا علی

YE ASHENA
یکشنبه 11 اردیبهشت 90, 10:06 بعد از ظهر
حالا یه موضوع دیگه پیش می یاد،رفع القلم چیه؟...

حامد
پنجشنبه 12 خرداد 90, 08:29 بعد از ظهر
این روایات یک اصل مهم برای ما ایجاد می کنه و اونم اینکه
اصل عدم رد و تکذیب روایت است

عباس
چهارشنبه 19 مرداد 90, 04:47 بعد از ظهر
بنام خدا-درخصوص دوری کزیدن از رد روایات وارده از اهل ذکرعلیهم السلام،تدبر دراین احادیثی که ازصادق آل محمد صلوات الله علیه صادر کشته است ضروری می باشد.
درکتاب بصائر الدرجات روایت نموده است: عن سفیان بن السمط قال قلت :لأبی عبدالله علیه السلام: جعلت فداک ان الرجل لیأ تینا من قبلک فیخبرنا عنک با لعظیم من الامر فیضیق بذلک صدورنا حتی نکذبه،قال: الیس عنی یحدثکم.فال قلت:بلی،قال: فیقول للیل انه نهار وللنهارانه لیل.قال قلت له: لا. فقال: رده الینا فا نک ان کذبت فانما تکذبنا.
معنی: سفیان فرزند سمط می گوید به امام صادق علیه السلام گفتم:فدایتان شوم،مردی ازجانب شما نزدما می آید، سپس ازطرف شماخبرمی دهد،سینه ی ما ازآن تنگ گشته لذا تکذیب می نمائیم اورا(حدیثی که از شما نقل می نماید را قبول نمی نمائیم وحکم به دروغ می دهیم).حضرت فرمود:آیا ازمن برایتان حدیث نمی گوید؟درجواب گفتم: بلی.
فرمودند:به شب ،روز وبه روز شب می گوید؟درجواب گفتم خیر. فرمودند:
آن حدیث رابرگشت بما دهید ،چه آنکه اگر تکذیب کنید آن را، مارا تکذیب نموده اید.
شیخ صدوق رحمه الله درکتب خصال ازامیر المؤمنین علیه السلام روایت نموده که حضرت فرمودند:اذا سمعتم من حدیثنا مالا تعرفون فردوه الینا وقفوا عنده وسلموا حتی یتبین لکم الحق.
یعنی :آنگاه که حدیثی ازما شنیدید وشناخت به آن ندارید(ودرنزد خود پذیرشش برایتان سخت می باشد) توقف کنید وتسلیم شوید درمقابل آن حدیث تاآنکه برای شما(جهات مبهمآن) ظاهرگردد وحق (ومعنی واقعی )آنحدیث برایتان آشکارشود.
ودرکافی ازجمله حدیث زید شحام از امام صادق علیه السلام که گوید به آن حضرت عرضه داشتم همانانزد مامردی است بنام کلیب، حدیثی از شما نزد اوذکرنمی گردد مگر آنکه
می گوید:من تسلیمم، وبه همین جهت مااورا به کلیب تسلیم نامیده ایم.
گوید :حضرت بر این مرد رحمت فرستاد.

mohhammad$adeq
جمعه 21 مرداد 90, 08:04 بعد از ظهر
سلام
ضمن تایید آقا حامد
برای کسی که در دریای احادیث وارد شده باشد.
مخفی نیست که
چه بسا امام معصوم علیه السلام روایتی را بفرماید که تفسیرش قیودش شرایطش و..را در جای دیگر فرموده باشد:
لذا ممکن است با 1 روایت منظور خدا کشف نشود البته احتمال غیز این نیز هست.